مبانی تربیت درصحیفه سجادیه ونهج البلاغه

مبانی تربیت درصحیفه سجادیه ونهج البلاغه

219,800 تومان

تعداد صفحات

158

شابک

978-622-378-271-8

نویسنده:

عنوان صفحه
مقدمه ………………………………………………………………………………….. ۱۳
فصل اول …………………………………………………………………………….. 15
بخش اول: پی ش نیازهای مطالعه ………………………………………………………. ۱۶
نگاهی به صحیفه سجادیه ……………………………………………………………… ۱۶
یک خاستگاه صحیفه سجادیه ……………………………………………………. ۱۶
دو متن صحیفه سجاد ی ه ………………………………………………………….. ۱8
سه جنبه های گوناگون صحیفه سجادیه ………………………………………….. ۱8
بخش دوم: مبانی تربیتی در صحیفه سجادیه ………………………………………….. 2۰
۱. خوددوستی )حب ذات( …………………………………………………………….. 2۱
2. کمالجویی ………………………………………………………………………….. 22
۳. خداجویی ……………………………………………………………………………. 2۵
۴. میل به جاودانگی ……………………………………………………………………. 28
۵. خوف و رجا )ترس و امید( ………………………………………………………….. 29
۶. دوری از غفلت ………………………………………………………………………. ۳۳
7. دنیادوستی ………………………………………………………………………….. ۳۵
8. اختیار ……………………………………………………………………………….. ۳7
بخش سوم: اصول تربیتی در صحیفه سجادیه …………………………………………. ۴۰
۱. هدایت ………………………………………………………………………………. ۴۰
2. تذکر ………………………………………………………………………………… ۴۵
۳. زهد …………………………………………………………………………………. ۴7
۴. التزام به عمل ……………………………………………………………………….. ۴8
۵. تقوا ………………………………………………………………………………….. ۵۱
۶. توکل ………………………………………………………………………………… ۵2
7. ایجاد انگیزه …………………………………………………………………………. ۵۴
بخش چهارم: روشهای تربیتی در صحیفه سجادی ه …………………………………… ۵۶
رابطه رو شهای تربیتی با جنبههای شخصیت انسا ن ………………………………….. ۵۶
۱. روشهای شناختی ………………………………………………………………….. ۵۶
الف( اعطای بینش ………………………………………………………………….. ۵۶
ب( ذکر خدا ……………………………………………………………………….. ۶۳
2. روشهای گرایشی …………………………………………………………………… ۶۵
الف( توبه …………………………………………………………………………… ۶۵
ب( ناچیز شمردن خوبی ها و زیاد شمردن بدی ها ………………………………….. ۶7
ج( یادآوری نعمت ها ……………………………………………………………….. ۶8
۳. روشهای رفتاری ……………………………………………………………………. 7۰
الف( تکریم و احترام ……………………………………………………………….. 7۰
ب( رفق و مدارا …………………………………………………………………….. 72
ج( نیکی کردن در مقابل بدی ……………………………………………………… 7۵
بخش پنجم: اهداف تربیتی در صحیفه سجادی ه ……………………………………….. 77
اهداف تربیتی در صحیفه سجادی ه ……………………………………………………… 77
۱. ا هداف تربیتی در رابطه انسان با خدا ……………………………………………. 77
الف( معرفت به خدا ………………………………………………………………… 77
ب( دست یابی به ایمان کامل ………………………………………………………. 79
ج( تقوا ……………………………………………………………………………… 8۰
د( پرورش روح عبادت ……………………………………………………………… 82
ه ( شکرگزاری ……………………………………………………………………… 8۵
2. اهداف تربیتی در ر ابطه انسان با خود …………………………………………… 89
اهداف گرایشی ……………………………………………………………………… 89
۳. اهداف تربیتی صحیفه در رابطه انسان با دیگران ……………………………… ۱۰۱
الف( اهداف تربیتی در روابط خانوادگی ………………………………………….. ۱۰۱
ب( اهداف تربیتی در روابط اجتماعی …………………………………………….. ۱۰۵
ج( اهداف تربیتی در روابط سیاسی ………………………………………………. ۱۰7
د( اهداف تربیتی در روابط اقتصادی ……………………………………………… ۱۰9
فصل دوم ……………………………………………………………………………. 111
جایگاه نهج البلاغه ……………………………………………………………………. ۱۱2
مؤلف نهج البلاغه …………………………………………………………………….. ۱۱2
انگیزه تألیف نهج البلاغه ……………………………………………………………… ۱۱۴
تبویب نهج البلاغه ……………………………………………………………………. ۱۱۶
وجه تسمیه و وجه شاخص تألیف ……………………………………………………. ۱۱7
ساختار بحث …………………………………………………………………………. ۱2۰
جایگاه، اهمیت و ضرورت مبانی در تربیت …………………………………………… ۱2۱
مبان ی ترب ی ت ……………………………………………………………………… ۱2۳
الف: شناخت انسان ……………………………………………………………….. ۱2۳
ب: شناخت فطرت ………………………………………………………………… ۱۳۳
اهداف ترب ی ت ……………………………………………………………………… ۱۴۱
الف: وارستگ ی و بندگ ی …………………………………………………………… ۱۴2
ب: آخرت گرا یی ………………………………………………………………….. ۱۴۵
ج: پرواپی شگ ی و پره ی زگار ی ……………………………………………………… ۱۴7

 

 

پي‏آمدهاي ذكر

نقش ذكر به عنوان يك اصل مهم تربيتي در رشد و تعالي روح انسان، چنان است كه از جمله اهداف عبادت به شمار مي‏رود؛ زيرا ذكر، دل را جلا و صفا مي‏بخشد و آن را براي تجلي انوار الهي آماده مي‏سازد.

حضرت امام سجاد عليه‏السلام درباره نقش مهم ذكر در صحيفه سجاديه به چند مورد اشاره مي‏فرمايد كه عبارتند از:

  1. ياد خدا مايه شرافت انسان است: «يا مَنْ ذِكْرُهُ شَرَفٌ للذّاكِرينَ؛ اي آن كه ياد او براي يادكنندگان، شرافت و بزرگي است».
  2. ياد خدا مانع از رذايل شيطان است:

اَلّلهُمَّ اجْعَلْ ما يُلْقِي الشَّيطانُ في رُوعِي مِنَ التَّمَنِّي وَ التَّظَنِّي وَ اْلحَسَدِ ذِكرًا لِعَظَمَتِكَ وَ تَفَكُّرًا في قُدْرَتِكَ.

بار خدايا! آنچه را شيطان از آرزو و بدگماني و رشك در دل من مي‏افكند، به ياد بزرگي‏ات و انديشه در توانايي‏ات مبدّل گردان.

  1. ياد خدا موجب سلامت قلب مي‏شود: «وَ اجْعَلْ سَلامَةَ قُلُوبِنا في ذِكْرِ عَظَمَتِك؛ و سلامتي دل‏هاي ما را در ياد بزرگي خودت قرار ده».
  2. ياد خدا، انسان را از غفلت‏زدگي باز مي‏دارد: «ثُمَّ انتَبَهْتُ بِتَذْكِيرِكَ لي مِنْ غَفْلَتي؛ با آگاه كردن تو، من از غفلت و فراموشي خويشتن آگاه شدم».

صحيفه سجاديه، نماد غفلت‏زدايي، خوديابي، توجه به دست‏مايه‏هاي فطري و راهنماي مسير فطرت تا اوج قله تقرب است. بنابراين، تذكر و دور شدن از غفلت، از اصول مسلّم نظام تربيتي صحيفه به شمار مي‏رود. انسان تربيت‏يافته در اين نظام تربيتي، بايد انساني آگاه و بصير به خود و آفريدگار باشد و به دور از خودفراموشي و خدافراموشي، در مسير كمال گام بردارد. فلسفه اصلي صحيفه سجاديه، به كارگيري روش ذكر و تذكر در زدودن غفلت و آگاهي‏بخشي به قابليت‏ها و هدف‏هاي متعالي الهي است كه انسان را تا مرز خداگونه شدن پيش مي‏برد.

 

3. زهد

يكي ديگر از اصول تربيتي صحيفه سجاديه، «زهدپروري» است. دوري از مظاهر دنيا يكي از اصول مسلّم اخلاق و تعليم و تربيت اسلامي است كه بر هدايت خصلت دنيادوستي در انسان مبتني است.

زهد در لغت، برابر رغبت و حرص و آز دنيا داشتن است. «زهد» و «رغبت» اگر بدون متعلّق ذكر شوند، نقطه مقابل يكديگرند. «زهد» يعني روي‏گرداني و بي‏ميلي، در مقابل «رغبت» به معناي كشش و گرايش است.

همان‏گونه كه در بحث دنيادوستي گذشت، اگر انسان به طور مستقل دل‏بسته دنيا باشد، در اين صورت، گرايش دنيازدگي نكوهش مي‏شود. براي جلوگيري از چنين گرايش افراطي به دنيا، امام سجاد عليه‏السلامدر صحيفه سجاديه، انسان‏ها را به «زهد» فرا مي‏خواند و همان را از خداي خود درخواست مي‏كند: «و آسايش در سايه زهد و دوري از دنيا را روزي‏ام كن».

در دعايي ديگر، در مورد نشانه‏هاي انسان زاهد مي‏فرمايد:

ستايش مرا در هر حال كه باشم، براي خودت قرار ده تا به آنچه از دنيا به من داده‏اي، شاد نگردم و به آنچه مرا از آن بازداشته‏اي، اندوهگين نشوم.

بر اساس بيان امام سجاد عليه‏السلام، زاهد كسي است كه اين دو نشانه را دارا باشد:

  1. به دنبال آنچه از دنيا به او داده مي‏شود، شاد نگردد؛
  2. با آنچه از دنيا از وي بازداشته مي‏شود، ناراحت نشود.

 

امام در فرازي ديگر در زمينه راه رسيدن به زهد مي‏فرمايد:

وَ ارزُقْني الرَّغْبَةَ في العَمَلِ لَكَ لآخِرَتي… وَ حَتّي يَكُونَ الغالِبُ عَلَيَّ الزُّهدَ في دُنْياي

و براي آخرتم، رغبت و مراقبت در عمل (بندگي) براي خودت را روزي‏ام فرما، تا اينكه بي‏رغبتي در دنيا بر من دست يابد.

امام در اين دعا، توجه به آخرت و بندگي خدا را راه رسيدن به زهد و بي‏رغبتي به دنيا مي‏داند. بنابراين، زاهد كسي است كه به غيرخدا بي‏رغبت و نسبت به خدا راغب باشد و «ما سوي اللّه‏» را به خاطر «اللّه‏» ترك كند. درباه امام سجاد عليه‏السلام نقل شده است كه ايشان در دل شب مي‏فرمود: «اَيْنَ الزّاهِدُونَ فِي الدُّنْيا أَيْنَ الرّاغِبُونَ فِي الْآخِرَةِ؛ كجايند زاهدان در مورد دنيا، كجايند راغبان درباره آخرت.» همچنين فرشتگاني كه زاهدان را ندا مي‏دهند، پيامشان درباره همين نوع از زهد است.

خلاصه نقطه شروع تمام بدبختي‏ها در انسان همين حبّ دنياست و اصل تربيتي زهد كه در صحيفه سجاديه زياد روي آن تكيه شده، به معناي دوري از دل‏بستگي‏هاي مادي و آزادي از هر چيزي است كه بخواهد در انسان نوعي دل‏بستگي ايجاد كند و او را از ياد خدا و آخرت غافل سازد.

4. التزام به عمل

اصل «التزام به عمل» يكي ديگر از اصول تربيتي صحيفه سجاديه است. اين اصل، مباني زيادي دارد كه «كمال‏خواهي» يكي از آنهاست. برابر اين ويژگي، انسان به طور فطري جوياي كمال است و همواره در پي بهترين‏هاست و چيزهاي خوب را براي خود مي‏خواهد. اين گرايش، اگر در مسير درست جريان يابد، عامل ترقي و تكامل مادي و معنوي مي‏شود، ولي اگر به واسطه شرايطي در مسير انحراف افتد، صفاتي مانند فخرفروشي، رياكاري و ستايش‏طلبي را به دنبال مي‏آورد.1 بنابراين، از نظر تربيت اسلامي بايد اين گرايش فطري به درستي جهت داده شود و استعدادهاي نهفته انسان در زمينه‏هاي مختلف به رشد و تكامل برسد.

از ديدگاه اسلام، سير تكاملي انسان حدّ معيني ندارد، بلكه راه پيمودن كمال براي او باز است و انسان مي‏تواند در زمينه‏هاي مختلف مادي و معنوي مانند كسب روزي، عبادت و تقرب به خداوند، به بالاترين مقام‏ها دست يابد. دست‏يابي به اين قله‏هاي كمال، نيازمند تلاش و پويش در مسيري است كه پيامبران به انسان‏ها نشان داده‏اند.

در صحيفه سجاديه، تعبيرهايي مانند «حياة طيبة»، «فوز» و «فلاح» آمده كه بيانگر والاترين مراتب پاداش براي رفتارهاي انسان است. افرادي كه به آموزه‏هاي اسلام عمل كنند، به چنين مقام‏هايي خواهند رسيد. اساسا يكي از هدف‏هاي نظام تربيتي در صحيفه سجاديه، پرورش انسان‏ها و راهنمايي آنان در رسيدن به چنين مقام‏هاي عالي است. امام سجاد عليه‏السلام در اين زمينه مي‏فرمايد: «فَاَحْيني حَيوةً طَيِّبَةً تنتَظِمُ بما اُريدُ؛ پس مرا به زندگي پاكيزه‏اي زنده دار كه به آنچه مي‏خواهم پيوسته شد».

شرط اساسي دست‏يابي به قله‏هاي سعادت و كمال، عمل‏گرايي است. مسلمان كمال‏خواه بايد برابر برنامه‏هاي اسلام عمل كند تا به كمال مطلوب برسد. انبيا و اوليا به عنوان انسان‏هاي كامل، درسي نخوانده‏اند و تلاش آنها براي عمل، بيش از تلاش آنها براي علم‏آموزي بود؛ چون علم، مقدمه و وسيله عمل است. پس ما نيز بايد با عمل، به كمال‏هاي عالي دست يابيم.

امام سجاد عليه‏السلام با بيان اعمالي كه سبب رسيدن انسان به كمال مي‏شود، آن را به اعمال فيزيكي كه با اعضا و جوارح صورت مي‏گيرد، محدود نكرده، بلكه آن را شامل رفتارهاي دروني و باطني مانند نيت، اخلاص، خضوع و خشوع باطني، خلقيات و ملكات و سجاياي اخلاقي دانسته است. حضرت امام سجاد عليه‏السلام درباره اين دسته از كمال‏ها مي‏فرمايد:

اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ بَلِّغْ بايِماني اَكْمَلَ الايِمانِ، وَ اجْعَلْ يَقيني اَفْضَلَ اليَقينِ، وَ انْتَه بِنِيَّتي اِلي اَحْسَن النِّيّاتِ.

بار خدايا! بر محمد و آل او درود فرست و ايمانم را به پايه كامل‏ترين ايمان برسان و باورم را برترين باورها قرار ده و نيت مرا به نيكوترين نيّت‏ها پايان ده.

همچنين امام سجاد عليه‏السلام در فرازهاي زيادي از صحيفه، ويژگي‏هاي رفتاري را كه سبب به كمال رسيدن انسان مي‏شود، چنين بيان مي‏كند:

  1. مورد رضاي خدا باشد: «اَسألُك عَمَلاً تُحِبُّ بِهِ مَنْ عَمِلَ بِه؛6 از تو توفيق انجام كاري را مي‏خواهم كه به سبب آن، هر كه آن را انجام دهد دوست بداري».

وَ اسْتَعمِلْني في مِرْضاتِكَ عَمَلاً لا اَترُكُ مَعَهُ شَيئا مِنْ دِيِنِكَ مخَاقَةَ اَحَدٍ مِن خَلْقِك.

و مرا در خشنودي‏ات به كاري وادار كه با آن چيزي از (احكام) دين تو را بر اثر ترس (از غلبه يا آزار) كسي از آفريدگانت رها نكنم.

  1. نيكو و پسنديده باشد: «وَ اسْتَعمِلني بِما هُوَ اَرضي؛ و به كاري كه پسنديده‏تر است وادار فرما».
  2. در راه بندگي خدا باشد: «وَ استَعمِلني بِطاعَتِكَ في اَيّامِ المُهلَة؛ و در روزگار مهلت مرا به طاعت و بندگي‏ات وادار فرما».
  3. از آسيب‏هايي كه عمل را باطل مي‏كند، در امان باشد: «وَ استَعمِلني بِما هُوَ اَسْلَمُ؛ و مرا به آنچه سالم‏تر است، وادار فرما».
  4. پاك كننده گناهان باشد: «وَ وَفِّقني مِنَ الاَعمالِ لِما تَغْسِلُ بِهِ دَنَسَ الخَطايا عَنيّ؛ و مرا توفيق ده به انجام كارهايي كه به وسيله آن، چرك گناهان را از من بشويي».

بر اساس آموزه‏هاي تربيتي در صحيفه سجاديه، انسان بايد رفتاري را انجام دهد كه سبب رشد و كمال معنوي او شود. البته منظور از كمال در بيان امام، بالاترين مرحله رشد معنوي انسان؛ يعني جلب رضايت الهي است. بنابراين، تمام رفتارهاي ريز و درشت دستگاه تربيتي بايد در راستاي رسيدن به اين هدف مقدس باشد.

5. تقوا

يكي ديگر از اصول تربيتي در صحيفه سجاديه، «تقوا» است كه بر اساس مبناي خوف و رجا بنا نهاده شده است. تقوا در لغت از «وقايه»، به معناي «حِفظُ الشَّئِ مِمّا يُؤْذيِه وَ يَضُرُّه؛ حفظ كردن چيزي از آنچه سبب آزار و زيان رساندن به اوست»، گرفته شده است. همچنين به معناي «جَعْلُ النَّفسِ فيِ وِقايَةٍ مِمّا يَخافُ؛ خود را از آنچه مي‏ترسد، در محفظه‏اي قرار دهد»، آمده است. در عرف نيز تقوا به معناي «حفظ النفس عما يوثم؛ نگه‏داري نفس از گناه» است.

تقوا در اسلام، آن است كه انسان از خطري كه از فعل اختياري‏اش يا ترك آن متوجه سعادت ابدي او مي‏شود، بترسد. در بينش توحيدي، اين خطر، از سوي خداوند به خاطر كيفر دادن اعمال به انسان خواهد رسيد. بنابراين، انسان بايد در برابر اين خطر، مقاومت كند. كسي را كه در برابر چنين خطري مي‏ايستد و خطر را دور مي‏كند، «متقي» و رفتار ويژه او را «تقوا» گويند.

امام سجاد عليه‏السلام در صحيفه سجاديه، مواردي را به عنوان متعلق خوف برشمرده است كه عبارتند از:

  1. خوف از خدا: «مِنكَ اَخافُ وَ بِكَ اَستَغِيثُ؛ از تو مي‏ترسم و از تو فريادرسي مي‏طلبم».
  2. خوف از عقاب: «اَلّلهُمَّ ارْزُقْناخَوْفَ عِقابِ الْوعِيدِ؛ بار خدايا! ترس از كيفر دوزخ را روزي ما گردان».

مفاد اين دعاها آن است كه انسان بايد تقوا پيشه كند و از خدا و عذاب روز قيامت بترسد. در واقع، بايد از پي‏آمدهاي رفتار بد و گناهان خود بترسد و از گناهان دوري كند.

اكنون اين پرسش پيش مي‏آيد كه با توجه به چندگانگي متعلّق تقوا، آيا مفهوم آن نيز چندگانه مي‏شود يا اينكه تقوا در همه موارد و با داشتن متعلّق‏هاي گوناگون، يك مفهوم بيش نيست؟ در پاسخ بايد گفت، تقوا با متعلّق‏هاي گوناگون، يك مفهوم دارد؛ زيرا تقوا از روز قيامت يا از آتش و مانند آن، در حقيقت، چيزي جز تقوا از خداوند نيست. به ديگر سخن، سرانجام همگي آنها به همين معنا باز مي‏گردد؛ زيرا خداوند، روز قيامت را براي رسيدگي به حساب بندگان قرار داده و آتش و عذاب را براي كيفر گناه‏كاران آماده كرده است. پس تقوا در همه موارد، يك چيز بيش نيست كه جنبه‏هاي گوناگون دارد. در حقيقت، تقوا از خداوند، پروا داشتن از پي‏آمدهاي رفتارهاي آگاهانه و اختياري خود انسان است.

امام سجاد عليه‏السلامبارها به اين اصل اخلاقي اشاره كرده است:

«وَ اَلْهِمْنِي التَّقْوي؛ و پرهيزكاري را به من الهام كن».

«وَ اَشْعِرْ قَلْبي تَقْواك؛ و دلم را از پرهيزكاري خودت مالامال ساز».

«وَ اجْعَلْ تَقْواكَ مِنَ الدُّنيا زادِي؛ و پرهيز از دنيا را توشه آخرتم ساز».

درخواست‏هاي پياپي امام در اين دعاها مبني بر توفيق و الهام تقوا، نشان‏دهنده اهميت اين اصل تربيتي در نظام تربيتي صحيفه سجاديه است.

 

6. توكل

توكل يكي ديگر از اصول تربيتي و اخلاقي صحيفه سجاديه است. اين اصل همچون اصل تقوا بر ويژگي خوف و رجاء مبتني است. «توكل» در لغت از ماده «وكل» و «وكاله» گرفته شده و به معناي اعتماد كردن به ديگري و او را نايب خود قرار دادن است.

در فرهنگ اسلامي و در صحيفه سجاديه، توكل آن است كه انسان، خداوند را تكيه‏گاه مطمئني براي خويش قرار دهد و تمام امورش را به او واگذارد. اين معنا در دعاهاي فراواني از صحيفه سجاديه به چشم مي‏خورد. از جمله امام از درگاه الهي مي‏خواهد:

وَ اقْطَعْ مِن الدُّنيا حاجَتي، وَ اجْعَلْ فِيِما عِنْدَكَ رَغْبَتي شَوقا اِلي لِقآئِكَ، وَ هَبْ‏لي صِدْقَ التَّوكُّلِ عَلَيكَ.

و حاجت و نيازمندي‏ام را از دنيا ببر و خواسته‏ام را در آنچه نزد تو است، به طوري كه به ديدار تو اشتياق داشته باشم، قرار ده و راستي توكل و اعتماد به خودت را به من عطا فرما.

 

امام در اين فراز، افزون بر درخواست قطع نياز از دنيا، صداقت در توكل و اعتماد به خدا را از خدا درخواست مي‏كند. همچنين در فرازهايي ديگر مي‏فرمايد:

و مرا درخواستن و طلب از تو، از فيروزي‏يافتگان (حاجت برآورده شده‏ها) قرار ده كه با توكل و اعتماد به تو محروم و پس‏زده شده نشده‏اند.

تو هر كه را با توكل به تو از فقر و بي‏چيزي به تو شكايت كند، بي‏نياز كننده‏اي.5

كسي را كه به تو اعتماد كند، درمي‏يابي.

همچنين قرآن مي‏فرمايد:

و بر خداوند عزيز و رحيم توكل كن. همان كه تو را آن‏گاه كه (براي عبادت) برمي‏خيزي، مي‏بيند و (نيز) حركت تو را در ميان سجده‏كنندگان. همانا او شنوا و داناست. (شعراء: 217 ـ 220)

امام سجاد عليه‏السلام در فرازهايي از صحيفه سجاديه اشاره مي‏كند انسان نهايت وابستگي و نيازمندي را دارد و براي برآوردن نيازهايش، همواره محتاج كمك ديگران است. ديگران نيز يا او را ياري نمي‏كنند يا اگر ياري‏اش كنند، ياري‏شان كم و با منّت فراوان همراه است. ازاين‏رو، امام سجاد عليه‏السلام، انسان را به توكل بر خداي قادر بي‏نياز كه فضل و كرمش بي‏پايان است، فرا مي‏خواند:

بار خدايا! مرا بر درويشي و نداري توان نيست. پس روزي‏ام را از من باز مگير و مرا به خلق خويش وامگذار، بلكه خواسته‏ام را تنها خودت برآور و خود، كارساز من باش؛ زيرا اگر مرا به حال خود واگذاري، از آن كارها ناتوان گردم و آنچه مصلحت من در آن است، انجام نمي‏دهم و اگر مرا به خلق خويش واگذاري، با روي درهم به من نگرند و اگر مرا به پناه بردن به خويشانم مجبور سازي، نوميدم گردانند و اگر ببخشند، كم و ناگوار بخشند و بر من منّت فراوان نهند و نكوهش بسيار كنند.

با توجه به آنچه گفته شد، برمي‏آيد كه در نظام تربيتي صحيفه سجاديه، بايد اصل توكل و اعتماد به خدا به عنوان اصل اساسي در تمام برنامه‏هاي تربيتي گنجانده شود؛ زيرا «مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَي اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ؛ هر كس بر خدا توكل كند، او امرش را كفايت مي‏كند».   (طلاق: 3)

 

7. ايجاد انگيزه

«ايجاد انگيزه» يكي ديگر از اصول تربيتي در صحيفه سجاديه است. اين اصل يكي از اصول مبتني بر ويژگي «اختيار» است. انگيزه، فرآيندي است كه در برانگيختن، جهت دادن و پايايي رفتار، نقش‏آفرين است.

گفتيم كه انسان، مختار است. افزون بر آن، گرايش‏ها و خواست‏هاي متضادي دارد كه بايد مطلوب خود را از ميان آنها برگزيند و اين منشأ ارزش كارهاي انسان است. در اين ميان، بايد ديد او چگونه به يكي از گرايش‏ها ميل پيدا مي‏كند؟ با ايجاد انگيزه و برانگيختگي در انسان، بايد كاري كرد كه پيش از آنكه انسان به ترديد و انحراف افتد، مسير سعادت و بندگي را برگزيند. آنچه كنش ما را شكل مي‏بخشد و به كارهاي ما جهت مي‏دهد، ارزش‏هايي است كه آنها را پذيرفته‏ايم. خاستگاه اين ارزش‏ها نيز بينش‏ها و گرايش‏هايي است كه زيربناي آنهاست.

ارزشي كه در نظام تربيتي اسلام جزو اهداف تربيتي به شمار مي‏آيد و انگيزه نظام تربيتي و اخلاقي در صحيفه سجاديه است و منشأ كنش اختياري در انسان مي‏شود، قرب به خداي متعال و رضايت الهي است. امام سجاد عليه‏السلامدر صحيفه سجاديه ـ با توجه به ويژگي اختيار در انسان ـ در مواردي براي واداشتن افراد براي حركت به سوي كاري، توجه آنها را به عملي جلب مي‏كند كه سعادتشان در آن است. البته ايجاد انگيزه در جايي است كه عمل، به خودي خود، مطلوبيتي براي فرد نداشته باشد. براي مثال، جنگ به خودي خود براي مردم ناخوشايند است. ازاين‏رو، امام در دعاي بيست و هفتم (دعا براي مرزداران) براي آنكه مرزداران را تشويق كند تا از دشمن نترسند، مي‏فرمايد:

و بهشت را برابر چشمشان قرار ده و از آن بهشت، آنچه را در آن آماده ساخته‏اي، از نشيمن‏هاي هميشگي و سراهاي ارجمند و حوري‏هاي زيبارو و جوهايي كه به آشاميدني‏هاي گوناگون روان شده و درخت‏هايي كه به انواع ميوه‏ها خم گشته و آويزان شده، جلو چشمشان نمايان كن تا كسي از ايشان آهنگ روي برگرداندن و پشت كردن به دشمن نكند و خيال گريختن از مانند خود را به دل راه ندهد.

امام سجاد عليه‏السلام در دعاهاي ديگر با استفاده از اين اصل تربيتي و با انگيزه‏هايي مانند برشماري ثواب و عقاب يا لقا و رضاي خدا، ما را در مسير هدايت به انتخاب راه صحيح ارشاد كرده است. امام در پيشگاه خدا مي‏فرمايد:

و شوق رسيدن به پاداش وعده شده را روزي‏ام گردان تا (در اين دنيا) مزه چيزي (بهشت) را كه تو را براي آن مي‏خوانم، دريابم.

و براي آخرتم، رغبت و شوق در عمل (بندگي) براي خودت را روزي‏ام فرما تا از ژرفاي وجود، راستي و درستي بندگي را بشناسم و بي‏رغبتي در دنيا بر من دست يابد و كردارهاي نيك را با شوق به جا آورم.

تو ما را آفريدي و (به نيكي‏ها) امر كردي و (از زشتي‏ها) نهي فرمودي و در ثواب و پاداش آنچه ما را به آن امر كردي، تشويق فرمودي.

بنابراين، با توجه به ويژگي اختيار در انسان، بايد براي جلب انسان به كاري كه به آن گرايش ندارد، ولي در سعادتش مؤثر است، انگيزه ايجاد كرد.

تعداد صفحات

158

شابک

978-622-378-271-8